مصاحبه با اولین کتاب زنده
آوای سبز: دکتر جواد کاظمی بنیانگذار سمینارهای علمی و آموزشی هشتطلا، تحلیلگر سیستمهای کسب و کار، استراتژیست، آیندهنگر و نماینده منتخب انجمن اولیا و مربیان آموزش و پرورش استان گیلان در کشور، رئیس خانه مشارکتهای مردمی علوم پزشکی استان گیلان در کشور و عضو شورای افخم ایران (اتاق فکر خانه مشارکت ایران) به گوگل سیار شهرت دارد. چرا که به دلیل داشتن اطلاعات و معلومات وسیعی در حیطه علوم کامپیوتر و فناوری، دانش عمومی، موضوعات مختلف علمی، فرهنگی و اجتماعی و … با ضریب هوشی بالا و قدرت دریافت و انتقال سریع دادهها، پاسخ هر سوالی را در بسیاری از موضوعات مختلف در کوتاهترین زمان به پرسش کننده ارائه میکند.
دکتر جواد کاظمی در بسیاری مباحث و مقالات دارای ایدههای نو و بدیعی است. وی همچنین از سریعترین برنامه نویسان کشور محسوب می شود. سخنرانی وی در استقبال از پروفسور سمیعی از مفاخر گیلانی (در افتتاح تمبر پروفسور) در هشت سال قبل، تحت عنوان «عشق و دانش» که شیرینی شنیدنش هنوز در اذهان ماست شهرت فراوانی دارد. او در مصاحبه با پایگاه خبری و نشریه سراسری آوای سبز، مقوله «کتاب زنده» را مطرح کرد و توضیح داد: مصاحبه با شخصیتهای مختلف به نوعی قرار گرفتن در مقابل کتابهای زنده محسوب میشود.
وی معتقد است بخش اعظمی از حافظههای سازمانی و عمومی ما کتابها و احیانا کامپیوترها و حافظههای جانبی نیستند بلکه عوامل انسانی زندهای هستند که مغز و سینهاشان مملو از علم و اطلاعات استخراج نشده است. اصطلاح زیبا و قابل تعمق ایشان نسبت به مصاحبهکنندگان و افرادی که فرصت خواندن کتاب ندارند؛ موضوعی است که نظر این نشریه را جلب نمود. شاید برخی فرصت نداشته یا نتوانند به خواندن کتاب ادامه دهند اما رسانهها از آنجایی که با شخصیتهای زنده مصاحبه میکنند در اصل در حال خواندن «کتاب زنده» هستند. وی با اشاره به اختراع الفبا قبل از میلاد به بزرگترین و زیباترین قسم قرآن اشاره کرد و گفت: بزرگترین قسم قرآن، سوگند به «زمان» و زیباترین قسم قرآن، سوگند به «قلم» است و چه زیبا است آیه شریفه: «سوگند به قلم و آنچه که می نویسد…»
این محقق و اندیشمند برجسته گیلانی آنگاه با بیان اینکه اولین انسانی که نوشتن را عینیت بخشید و به روایتی اخنوخ (ادریس) یا هرمیس یا هرمیای پیامبر بوده افزود: این که اولین نویسنده تاریخ بشر با چه وسیلهای نوشته، برای کدام مخاطب نوشته و روی چه چیزی نوشته بر ما نامکشوف مانده است. در واقع ما نوع بشر فقط میدانیم که اولین نویسنده فقط چیزی نوشت! اما چرا نوشت، چیزی نمیدانیم. اما نوشت و بهاین شکل نوشتن آغاز شد و نوشته یا «متن» بهعنوان اولین رسانه مورد استقبال قرار گرفت.
دکتر کاظمی همچنین کتاب را آنچه مکتوب میشود توصیف کرد و یادآور شد: نخستین رسانه اختراعی جهان رسانه متن یا گوتنبرگ (بنیانگذار صنعت چاپ) سالهای سال حاکم بود. رسانهای که گفته را از گوینده جدا کرد. این رسانه شکاف میان گفتار و زبان مکتوب را امکانپذیر ساخت. به عنوان مثال هنگامی که من از مولانا سخنی را نقل میکنم در واقع آن سخن متعلق به مولانا است اما گوینده من هستم. اما متنی که گفته و گوینده هر دو یک نفر باشند از این مباحث جدا است و بزرگترین انتقام تاریخی از رسانه متن در سال 1980 اتفاق افتاد. فرهنگ شنیداری – دیداری و یا بهعبارتی ترکیب ابررسانه «رادیو» (صدا) از سویی و تلویزیون (تصویر) از سوی دیگر از جهان گوتنبرگ انتقام گرفت. بدینوسیله ابررسانه ماهیت ارتباطات را دچار دگرگونیهای بنیادین کرد. و ارتباط نقش تعیینکنندهای در شکلدهی فرهنگ ایجاد کرد. تکنولوژی توسط ابررسانه قادر شد مردم را به گروگان بگیرد و از این گروگانگیری سود ببرد. اما کتابهای غریب در غربت باقی نماندند. اصل مرد یا انسان غارنشین موضوعی است که ذهن آیندهنگرها را درگیر نموده و توجه به دانش، تحت رشتههای مدیریت دانش و دانش مدیریت و رشتههای مرتبط داستان مداومی است که قابل شنیدن و بازگو کردن است. خواندن روزی یک کتاب شعاری بود که سالها در زبان این پژوهشگر برجسته گیلانی جاری است .
وی توضیح داد: این شعار به این معنا نیست که شخص هر روز کتابی را شروع و آن را به اتمام برساند. بلکه منظور این است که هر روز کتاب خوانده شود. و نتیجه شگفتانگیز و قابل توجه خواهد بود تا جایی که انسان کتابخوان به جایی میرسد که خودش کتاب میشود.
این آینده نگر بیان میکند: سالهای سال در این زمینه هر سال حدودا سیصد جلد کتاب میگرفت، مطالعه و بعد این کتابها را در خیابان لاکانی به بهانه عیدی به مردم اهدا مینمود.
دکترکاظمی افزود: کتابخوانی باید خود یک هدف باشد. انسانی که کتاب زیاد بخواند خود تبدیل به کتابی زنده خواهد شد.
وی در یکی از خاطراتش به دعوت دکتر بهار رئیس دانشکده چمران در فصل بهار اشاره کرد: در تماسی از دکتر بهار قرار شد یک سخنرانی در جمع دانشجویان جدیدالورود دانشگاه چمران داشته باشم این دعوت در فصل بهار نیز صورت گرفت. من در فاصله زمانی بسیار کوتاه در حین صرف صبحانه در 40 دقیقه، کتابی تحت عنوان «قانون بهار» طراحی کردم که در دو فصل و هشت بخش بر اساس حروف هشتگانه دو بهار طراحی و همانروز در کنفرانس دانشگاه چمران با موفقیت برگزار نمودم.
این پژوهشگر مشهور به گوگل سیار در ادامه ابراز عقیده کرد: شخصی که عمیقا و با هدف کتاب میخواند افکارش در مسیر توسعه شکل میگیرد و اگر صاحب وجدان و روان سالمی باشد به انسان مفید تبدیل میشود.
دکتر کاظمی که در صدد تولید، دانشهای وجود نداشته است، دانشی که گفته و گویندهاش یکنفر است،
در توضیح بیشتر این موضوع خاطرنشان کرد: هر یک از ما اطلاعات و تجربههای فراوانی داریم. و فرآیندهای فکری که به صورت تحلیل و متعاقبا به شکل علم در میآید و در سینه و در مغز ما جای می گیرد. این اطلاعات، دانش و تجربه باید استخراج شود. حال این پرسش مطرح میگردد که چه میزان از اینها تاکنون استخراج شده؟ قطعا باید حدود۴۰ تا ۵۰ درصد باشد. بنابراین باید تلاش کنیم حداکثر استخراج را از دانش و اطلاعات نهفته در سینه و مغز خود داشته باشیم. کار مدیریت دانش مستند کردن دانش پنهان(ضمنی) است که هنوز آشکار نشده و وظیفه اصلیاش استخراج و مستند کردن این اطلاعات و انتقال آن به بالا دستیها است تا بالا دستیها روی آن کار نموده و به عنوان دانش رقابتپذیر به پاییندستیها انتشار دهند.
وی سپس با بیان اینکه در گیلان بسیاری از اشخاص منبع دانش هستند به طرح این پرسش پرداخت که آیا این اشخاص تا کنون فرصت نگارش دانش و تجربه و اطلاعات خود را پیدا کردهاند؟ بدون شک پاسخ منفی است. در صورتیکه مهمترین ابزار قدرت در عصر جدید، دانش است اما نه هر دانشی. دانشی عامل قدرت است که پشتوانهاش تعمق و ادامهاش عملیاتی نمودن آن است. با توجه بهاینکه تجربه تضمین کاملی برای فراگیری محسوب نمیشود و هر روز از نقش آن کاسته میشود. ما ناچاریم از همدیگر یاد بگیریم. قدرت دو برابر شدن دانش در حال حاضر به قدری زیاد شده که تمام معادلات طلایهداران عرصه اقتصاد و سیاست را بههم ریخته است. زمانی هر هزاران سال دانش زمینیان دو برابر میشد. در گذشته نه چندان دور به 3 دهه تقلیل و الان به حدودای 4 سال و بر اساس قانون دوم «مور» در آینده نزدیک هر ۱۸ ماه اطلاعات زمینیان دو برابر خواهد شد. در چنین شرایطی ما ناچاریم اطلاعات خود را بروز نموده و بروز نگهداریم.
این پژوهشگر همچنین خاطر نشان کرد: در زندگی و کسب و کار اگر اطلاعات و تجارب به روز رسانی نشود نمی توان در کسب و کار پایدار و ماندگار ماند.
دکترکاظمی سپس در پاسخ به این سوال که عنوان یا صفت گوگل سیار به چه علت به شما داده شده؟ گفت: ۲۹ سال قبل در خیابان لاکانی رشت اولین آموزشگاه کامپیوتر ادیب را دایر کردم و همزمان اولین شرکت کامپیوتری را با مجوز شورای عالی انفورماتیک به ثبت رساندیم. که در آن زمان کامپیوتر و استفاده از مودم برای عموم مردم ناشناخته بود. هدف از انتخاب خیابان لاکانی رشت و راهاندازی آموزشگاه، ارسال موج برای علاقهمندان این صنعت و جلب توجه به این خیابان بود که کسب و کار جدید را جدی بگیرند و در این راستا به برگزاری دورههای مختلف برنامهنویسی و سیستمنویسی پرداختم که نتایج ارزشمندی داشت تا جاییکه برنامهنویسان قدرتمندی به نقاط مختلف جهان حرکت آزاد انجام دادند. برگزاری انواع سمینارها و طرح «تئوری توقف» (بسیج در مسیر سیم)، انتخاب ارزشمندی در مسیر توسعه دانش بود که منجر به گسترش کارآفرینی و اشتغال انجامید که الان بهصورت حرفهای در این زمینه فعال و مشغول است. در واقع هدف اصلی و کلی وی تولید و ارسال علم بود.
وی با یادآوری این نکته که در آن سال ها اینترنت و گوگل تازه در کشور ما در حال شناخته شدن و رواج یافتن بود افزود: جوانان و علاقمندان فرصت چندانی جهت استفاده از این تکنولوژی ارتباطی شگرف و بینظیر را نداشتند و چون من به طور مرتب به ماموریتهایی به استانهای دیگر از جمله تهران، مازندران، کرمان و اردبیل اعزام میشدم و در سمینارهای مختلف شرکت میکردم افراد سوالات مختلفی در زمینههای گوناگون علمی اجتماعی، کسب و کار، فرهنگی، تاریخی، ادبی، فناوری … از من می پرسیدند و من نیز بر اساس اطلاعات و دانش اکتسابی خود بهسرعت پاسخ آنها را میدادم و البته هنوز هم خیلی از دوستان در حضور من برای استخراج اطلاعات به اینترنت مراجعه نمیکنند. و اما در یک سفر علمی چند روزه که اینترنت در دسترس نداشتیم. فرزندان برومند جناب آقای مسعود توانا که همراه هم بودیم هر چقدر سوال و شعر و سوابق شرکتهای فناوری را میخواستند؛ من با ذکر تاریخ و سابقه و تحلیل برایشان بازگو میکردم و پسر بزرگش جناب آقای مهندس فراز، صفت «گوگل سیار» را در مورد من به کار برد و از آن زمان، آرام آرام به همین عنوان شهرت یافتم. تا جایی که الان در جهان نیز دوستان زیادی نام کوچکم را نمیدانند.
این پژوهشگر مشهور به گوگل سیار در ادامه به تاثیر تعریف دیگران از انسان اشاره کرد و با بیان اینکه تعاریف مثبت از هر شخصی به او انرژی مثبت و انگیزه مضاعف میدهد از مارک تواین نویسنده آمریکایی و خالق رمانهای جاودانی چون هاکلبریفین و شاهزاده و گدا، نقل کرد: «من با یک تعریف ساده دو ماه زندگی می کنم». (یعنی انرژی مثبت میگیرم).
دکتر کاظمی هچنین مضمون مشابهی از کتاب «وداع با سارتر» نوشته سیمون دوبوار (یار و همفکر ژانپل سارتر فیلسوف فرانسوی و اگزیستانسیالیست) در مورد انتقال احساس نقل کرد و در ادامه گفت: امروزه داشتن سواد دیگر محدود به خواندن و نوشتن، تسلط به کامپیوتر و زبان خارجی انگلیسی بلد بودن و مهارتهای چندگانه نیست. بلکه معیار باسواد بودن در عصر حاضر تبدیل علم به عمل + تغییرپذیری است. به بیان دیگر بعد از این فردی باسواد است که بتواند دانش را به عمل تبدیل کند.
وی تغییرپذیری را از دیگر معیارهای باسواد بودن در عصر کنونی عنوان کرد اما آن را بسیار سخت و پیچیده دانست.
این پژوهشگر افزود: مدیریت تغییرات کار بسیار سخت و پیچیدهای است هر چند که اینکار را با مهارت انجام دهید. ما باید بدانیم، چه تغییری، به چه علتی، چه زمانی و با چه کسانی انجام دهیم. در کنار تغییرپذیری، انعطافپذیری مسئلهای دیگری بود که مطرح شد. وی ابراز عقیده کرد: انسان هر قدر که تغییر پذیرتر باشد موفقتر و ماناتر است.
دکتر کاظمی سپس با بیان اینکه انعطافپذیری در همه موارد از فرزندپروری تا کسبوکار نتایج ارزشمندی به دنبال دارد افزود: دوران سلسله مراتبی و قاطعیت امروز دیگر جواب نمیدهد. باید تغییر رویکرد رفتاری را مورد توجه قرار دهیم.
وی در تشریح مقوله تغییر از نوشته مقبره یک کشیش اهل انگلیس در حومه لندن (سنت وبیستر) چند قرن قبل، نقلقول کرد: زمانی که کودک بودم رویای تغییرجهان را داشتم وقتیکه بزرگتر شدم دیدم قادر به تغییر جهان نیستم. حتی قادر به تغییر انگلستان و لندن و خانواده هم نیستم. اکنون که روزهای پایانی زندگیام را میگذرانم به این حقیقت رسیده ام که اگر از ابتدا خود را تغییر میدادم شاید میتوانستم خانوادهام را هم تغییر بدهم. چه کسی می داند شاید جهان را نیز تغییر میدادم.
عضو شورای افخم ایران، مهمترین پدیده هستی را تغییر اعلام کرد و ادامه داد: فرمود جهان و نظام هستی همواره در حال تغییرند و همواره پایدارند. سکون و عدم حرکت نظام هستی یعنی نابودی.
دکتر کاظمی در عین حال متذکر شد در تغییرپذیری رفتارها و عادتها به عنوان مکانیزم مقاومتی عمل میکنند و همین امر کار تغییر را سخت و پیچیده میکند. در واقع شکستن یا غلبه بر این مکانیزم بسیار دشوار است. چرا که رفتار انسان تبدیل به عادت و اخلاق انسان تبدیل به معرفت میشود البته در صورت خواست روانی متعادل. با این وجود ما ناگزیر از تغییر هستیم.
وی سپس با اشاره به شرایط بحرانی کنونی که بر کسب و کار و آموزش و رفتارها تاثیر گذاشته ابراز عقیده کرد: چنانچه خود را تغییر ندهیم فانی خواهیم بود.
این آینده نگر «دانش» و «آموزش» را دو پشتوانه قدرتمند موفقیت در عصر کنونی دانست و گفت: ما با دانش و آموزش استفاده از دانش به مهارتهای عملی دست مییابیم و به شایستگی میرسیم و شایستگی حداقل سه شرط اساسی دارد دانش، مهارت و نگرش.دانش بهما کمک میکند که بدانیم اما کافی نیست باید مهارت داشته باشیم و مهارت به کمک میکند که بتوانیم اما کافی نیست باید نگرش ما در حد شایستگی باشد و نگرش به ما کمک میکند که بخواهیم که بتوانیم.با این توصیف باید اذعان نماییم هم کتاب زنده و هم کتاب نوشته شده هر دو در جای خود دارای اهمیت است .
دکتر جواد کاظمی آنگاه شعری از رابرت براونینگ نقل کرد که برای شروع کارها، قابل توجه است.:
فروتن مترصد کارهای کوچک
آن را پیدا میکند و انجام میدهد
بلندپرواز مترصد کارهای بزرگ
قبل از آنکه بداند میمیرد
فروتن یک را با یک جمع میکند
صدش از راه میرسد
بلند پرواز در توهم میلیون
یک را نیز از دست میدهد
به عصر یکصدها که رسیدید
هزار در یک قدمی است
وی در پایان تصریح کرد: به عقیده من هدفگذاری حتی در سرودن شعر میتواند به گونهای باشد که در موفقیت، نقشهای ارزنده داشته باشد. برای شرکتها و تیمهای کاری خود سرود بسرایید و دستهجمعی زمزمه نمایید.
انتهای پیام/
عشق من با رخ زیبای تو امروزی نیست
دیرگاهیست کز آن جام هلالی مستم
آقای دکتر کاظمی نه تنها افتخار گیلان بلکه دانشمندی هستن که باید ایران بوجود ایشان افتخار کند . ایشان مبدع هر لحظه ایده ای نو هر روز مطلبی نو هستند لقب گوگل سیار هرچند خوب و دلچسبه ولی خیلی مناسب ایشان نیست ایشان فراتر ازین مقولات هستند . خدا برای ما حفظشان کند